مجموعه اشعار و نوشته های مهدی کریم بخش ساحلی

ادبیات کلاسیک ایران : گزیده اشعار غنایی فارسی کهن گرایان

مجموعه اشعار و نوشته های مهدی کریم بخش ساحلی

ادبیات کلاسیک ایران : گزیده اشعار غنایی فارسی کهن گرایان

شعری از : شمس الدین حافظ

شعری از : شمس الدین حافظ

 

بیا تا گل برافشانیم  و می در ساغر اندازیم                                

فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد

من و ساقی بهم تازیم  و  بنیادش براندازیم

شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم                 

نسیم عطر گردان را شکر در مجمر اندازیم

چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش

که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سراندازیم

صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز

بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم

یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد

بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم

بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه

که از پای خمت یکسر به حوض کوثر اندازیم

سخن دانی و خوش خوانی نمی ورزند در شیراز

بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم   .

شعری از : فخر الدین عراقی

شعری از : فخرالدین عراقی

ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی

چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی

همه شب نهاده ام سر چو سگان بر آستانت

که رقیب در نیاید به بهانه گدایی

درِ گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است ؟

به امید آنکه شاید تو به چشم من در آیی

سر و برگ گل ندارم ، ز چه رو روم به گلشن

که شنیده ام ز گلها همه بوی بی وفایی

به کدام مذهب است این ، به کدام ملت است آن

که کشند عاشقی را که تو عاشقم  چرایی

به قمار خانه رفتم ، همه پاکباز دیدم

چو به صومعه رسیدم ، همه زاهد ریایی

درِ دیر می زدم من که ندا ز در  درآمد

که درآ ، درآ  عراقی که تو هم از آن مایی .

شعری از : رودکی سمرقندی

شعری از : رودکی سمر قندی

 

بوی جوی مولیان آید همی

یاد یار مهربان آید همی

ریگ آمو و درشتی راه او

زیر پایم پرنیان آید همی

آب جیحون از نشاط روی دوست

خنک ما را تا میان آید همی

ای بخارا ، شاد باش و دیر زی

میر زی تو شادمان آید همی

میر ماه است و بخا را آسمان

ماه سوی آسمان آید همی

میر سرو است و بخارا بوستان

سرو سوی بوستان آید همی

آفرین و مدح سود آرد همی

گر به گنج اندر زیان آید همی  .

مجموعه اشعار هلوچین از مهدی کریم بخش ساحلی

شعر هم آشیان از دفتر شعر هلوچین مهدی کریم بخش ساحلی

 

منادی فراموش شده آزادگی

وعده گاه شیفتگی و رستگی

رها از دلبستگی

نهایت رسیدن طبقه پرچمم

اتفاق  سالهای  دور دوباره آشنای خون

از طهورت سپیدگی

جنبش سیر طبیعت

تقدیر رویش است  .

بسان   یکرنگی

بسان تقارون گشتن

اندیشه های نیاکان  ماست

بسان سر  زبان همدلی

 شکیبایی 

شکیبایی    .